زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه

چرخ و فلک

چَرْخ و فَلَک، گونه‌ای بازی و نیز اسبابِ ‌بازی. چرخ و فلک را از روزگار گذشته تا امروز، به 3 شکل می‌توان پی‌گرفت: 1. نام وسیله‌ای مورد استفاده در آتش‌بازیها و آذین‌بندیها؛ 2. ابزاری برای شادی و سرگرمی نزد کودکان و بزرگ‌سالان؛ 3. نام شماری بازی در نقاط مختلف ایران. سبب این نام‌گذاریها را شاید بتوان در مدور و چرخ‌مانند بودن ابزار مورد استفاده در این بازیها و سرگرمیها یافت.
چرخ و فلک در حقیقت از چرخِ فلک ــ که کنایه‌ای است از عالَم، عرش، آسمان و چرخ گردنده ــ گرفته شده است. در کهن‌ترین منبع مکتوبی که به این اصطلاح به‌عنوان ابزار بازی، یا بازی اشاره شده، بیتی است از عطار: از بس که به سر گشتم چون چرخ فلک هر سو / چون چرخ‌ فلک دائم زیر و زبرم بینی (ص 535)؛ پس از آن تا دورۀ صفوی در منابع مکتوب اشاره‌ای به این اصطلاح به‌عنوان بازی یا ابزار بازی دیده نشده است. در منابع این دوره از چرخ و فلک به‌عنوان وسیله‌ای برای استفاده در جشنها، آتش‌بازیها و آذین‌بندیها یاد شده است.
افوشته‌ای از گونه‌ای چرخ و فلک در دورۀ صفوی، هنگام آذین‌بندی دارالسلطنۀ قزوین چنین یاد کرده است: 12 چرخ ساخته بودند و بر سر هر چرخ نزدیک به 000‘ 1 چراغ نصب کرده‌بودند و پس از روشن‌کردن یک چراغ و گردش چرخ، همۀ چراغها روشن، و سبب تفریح و خوشامد حضار می‌شد (ص 577). نیز هنگام ورود شاه عباس صفوی به اصفهان، چرخ و فلک یکی از وسایل آذینی شهر و سبب سرگرمی شاه بوده‌است (جنابدی، 721). همچنین به گزارش اُلئاریوس در دورۀ صفوی، در مراسم آتش‌بازی در شهر اردبیل، از گردونه‌های آتشین بهره می‌برده‌اند (ص 115). 
کاربرد این ابزار در آتش‌بازیهای دورۀ قاجار نیز مرسوم بوده است؛ چنان‌که در قرن 12 ق / 18 م، چرخی می‌ساختند که از جوانبش آتش می‌افشاند و در مراسم آتش‌بازی از آن استفاده می‌شد (فرصت، 257؛ نیز نک‍ : شعار، 9 / 4879؛ داعی‌الاسلام؛ لغت‌نامه … ).
گذشته از آنچه دربارۀ استفاده از چرخ و فلک در جشنها بیان شد، در سفرنامه‌ای از دورۀ قاجار، از وسیله‌ای برای سرگرمی با عنوان چرخ و فلک یاد شده است، شامل چهارچوبی عمودی، مرکب از دو تیر که آنها را با تیری افقی به هم وصل می‌کردند و ماشینی شبیه به یک قرقرۀ بزرگ که حول آن می‌چرخید؛ بر هر میلۀ این قرقره، گونه‌ای صندلی تاب می‌خورد و قسمت فوقانی پشت آن دور میله می‌چرخید، به نحوی که هنگام چرخاندن قرقره، هر صندلی با آن به گردش درمی‌آمد و وضع عمودی خود را نیز هنگام تاب خوردن حفظ می‌کرد؛ بر هر یک از این صندلیها یک نفر می‌نشست (فریزر، 180). این نوع از چرخ و فلک در سالهای اخیر، شامل دایرۀ آهنی بزرگی است که برپایه‌ای استوار است و شماری صندلی نیز بر محور آن آویخته‌اند و در هر یک از آن جایگاهها یک یا چند نفر می‌نشینند. آنگاه دایرۀ محور، به صورت افقی یا عمودی، با دست یا اخیراً با نیروی برق به گرد خود می‌چرخد ( لغت‌نامه‌).
این اسباب‌بازی خاستگاه ایرانی ندارد («تاریخچه … »، npn.)، اما به سبب لذت و شور و هیجانی کـه ایجاد می‌کنـد ــ به ویژه برای کودکان ــ امروزه در ایران نیز بسیار مورد توجه قرارگرفته، و شمار چشمگیری از آن، در بوستانها و شهربازیها، برای استفادۀ عموم در دسترس قرار داده شده است.
چرخ و فلک در برخی از نقاط ایران، نه تنها وسیله‌ای خاص، بلکه گونه‌ای بازی هم هست؛ برای نمونه در بیرجند، کودکان چرخی با پرده‌های متعدد مانند شعاع می‌سازند و در آنها، مواد آتش‌زا قرار می‌دهند. این چرخ بر پایه‌ای چوبی نصب است و با آتش زدن یکی از پره‌ها، بقیۀ آنها نیز شعله‌ور می‌شود و چرخ به سرعت به دور خود می‌چرخد و ذرات ریز آتش در پیرامون آن پخش می‌شود و با تمام شدن مواد سوخت آن، از حرکت بازمی‌ایستد (رضایی، 516). این بازی کودکان یادآور استفاده از چرخ و فلک برای آتش‌بازی در سده‌های پیشین است.
روش بازی چرخ و فلک میان کودکان سروستان استان فارس بدین ترتیب است: چند ترکه را از چپ و راست داخل هم قرارمی‌دهند، تا به شکل حلقه‌ای با 4 پره درآید؛ سپس چوبی را از میان محلی که حلقه‌ها بر هم قرار گرفته‌اند همچون قطر، می‌گذرانند و دو طرف این چوب را روی پایه کنار جوی آب قرار می‌دهند و با جریان آب، حلقه‌های چوب به حرکت درمی‌آید (همایونی، 519).
این بازی میان کودکان اصفهان چنین رایج است که دو نفر در برابر یکدیگر می‌ایستند و دستهایشان را جلو می‌آورند و انگشتان خود را مانند قلاب درهم می‌اندازند و بدنهای خود را به عقب می‌کشند و می‌چرخند (جمشاد، 33).
در فومن، کودکان نخست با چوب وسیله‌ای شبیه به صلیب می‌سازند؛ سپس دو نفر هم‌وزن که با قرعه انتخاب می‌شوند، بر دو سوی چوب ــ که به طور افقی نگه داشته می‌شود ــ می‌نشینند و به‌ شمار دوره‌های مشخصی که در آغاز بازی معلوم شده است، می‌چرخند؛ آن‌گاه نوبت به دو نفر بعدی می‌رسد (قزل‌ایاغ، 580).
اصطلاح چرخ و فلک به معنای ابزار بازی در برخی از مثلها و اشعار فارسی نیز وارد شده است؛ برای نمونه، «غم ‌مخور که دنیا کلکه / قر بده که چرخ و فلکه»، مراد این است که نباید غم دنیا را خورد و بهترین کار پرداختن به شادی است که با سوار شدن بـر چرخ و فلک، دست می‌دهد (شکـورزاده، 528؛ نیز نک‍ : ذوالفقاری، 1 / 1084، 1350)؛ و یا در این بیت از شهریار: گروه کودکان سرگشتۀ چرخ و فلک ‌بازی / من از بازی این چرخ و فلک سر درگریبانم (1 / 82).

مآخذ

افوشته‌ای نطنزی، محمود، نقاوة الآثار، به کوشش احسان اشراقی، تهران، 1373 ش؛ الئاریوس، آدام، سفرنامه، ترجمۀ احمد بهپور، تهران، 1363 ش؛ جمشاد، نوروز، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، اصفهان، 1351 ش؛ جنابدی، میرزا بیگ، روضة‌ الصفویه، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، 1378 ش؛ داعی‌الاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، 1358 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، 1381 ش؛ شعار، محمدرضا، «کلمات فارسی در تداول زبان آذربایجانی»، ناموارۀ دکتر محمود افشار، تهران، 1375 ش؛ شکورزاده،ابراهیم، ده‌هزار مثل فارسی، مشهد، 1372 ش؛ شهریار، محمدحسین، کلیات دیوان، بی‌جا، بی‌تا؛ عطار نیشابوری، فریدالدین، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1335-1336 ش؛ فرصت، محمدنصیر، آثار عجم، به کوشش عبدالله تهرانی، بمبئی، 1354 ق؛ فریزر، ج. ب.، سفرنامه، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، 1364 ش؛ قزل‌ایاغ، ثریا، راهنمای بازیهای ایران، تهران، 1379 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، مشهد، 1371 ش؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.